اعتیاد اثر درازمدت و شدیدی بر مغز دارد، این تاثیر به سه روش نمود مییابد: میل غیرقابل مهار به ماده اعتیادآور، کنترل نداشتن بر مصرف ماده مخدر و ادامه مصرف مخدر، علیرغم آگاهی از عوارض خطرناک آن. هرچند ترک اعتیاد امکانپذیر است، اما این فرایند غالباً طولانی، آهسته و پیچیده است. سالها طول کشید تا پژوهشگران و سیاستگذاران به این نکته واقف شوند.
مواد مخدر موادی شیمیایی هستند که با آسیب زدن به سیستم ارتباطی و مختل کردن روش ارسال، دریافت و پردازش اطلاعات توسط نورونها بر مغز اثر میگذارند. ساختار شیمیایی بعضی مواد مخدر، مانند ماری جوانا و هروئین، شبیه به انتقال دهندههای عصبی طبیعی است و به همین علت میتوانند نورونها را فعال کنند.
مصرف مواد مخدر عوارض کوتاه مدت و بلند مدت شدیدی بر بدن دارد که از مهمترین آنها تاثیر بر مغز است چرا که سلولهای مغز برخلاف سایر سلولهای بدن قدرت بازسازی ندارند و با مرگ هر سلول مغزی، دستگاه عصبی تدریجا ضعیفتر میشود. ترک هر چه سریعتر اعتیاد میتواند این عوارض را کاهش دهد و هرچه سریع تر برای درمان اعتیاد اقدام شود از مرگ سلولهای بیشتری جلوگیری میشود. برای دریافت مشاوره و یا مراجعه حضوری با شماره 02188415320 تماس حاصل فرمایید.
فهرست مطالب
سیستم عصبی چیست؟
مغز تعیین کننده موجودیت ما است. این مغز است که فکر کردن، نفس کشیدن، حرکت کردن، حرف زدن و احساس کردن را برای ما ممکن میکند. مغز مادهای سفید و خاکستری به وزن 1400 ـ 1300 گرم است که داخل جمجمه جای گرفته است و مرکز فرماندهی عملیات کل بدن محسوب میشود. اطلاعات دریافت شده از محیط خارجی (مانند آنچه چشمها میبیند و آنچه پوست حس میکند.) و محیط داخلی (مانند دمای بدن و ضربان قلب) به مغز منتقل میشود، مغز این اطلاعات را دریافت و پردازش میکند و آنها را با هم تجمیع میکند تا بتوانیم زنده بمانیم، در شرایط مختلف عملکرد مناسب ارائه دهیم و از تجربیات خود درس بگیریم. مغز همواره، حتی هنگام خواب در حال فعالیت است. مغز از بخشهای مختلفی تشکیل شده است که همگی در قالب یک گروه با هم کار میکنند. هر یک از این بخشها یک کار خاص و مهم را بر عهده دارد. زمانی که مواد مخدر وارد مغز میشود، پردازش معمول آن را مختل میکند و در نهایت تغییراتی را در شیوه عملکرد آن ایجاد میکند. مصرف مواد مخدر به مرور زمان باعث اعتیاد میشود، اعتیاد نوعی بیماری تخریب کننده مغز است که اجازه نمیدهد معتاد مصرف مواد را ترک کند، به عبارت دیگر حتی اگر بیمار معتاد واقعاً بخواهد مواد را کنار بگذارد تا از عوارض خطرناک و گسترده آن که بر تمام زندگیاش سایه افکنده است، رهایی یابد، نمیتواند مواد مخدر را به راحتی ترک کند. مواد مخدر بر سه ناحیه اصلی مغز اثر میگذارد:
- ساقه مغز: ساقه مغز مسئولیت تمام عملکردهای بدن، مانند تنفس، جریان یافتن خون و گوارش غذا، را بر عهده دارد که برای زنده ماندن لازم است. به علاوه ساقه مغز، مغز را به نخاع متصل میکند، نخاع در پشت بدن کشیده شده است، عضلات و دست و پا را حرکت میدهد و این امکان را برای مغز فراهم میکند تا از آنچه که اطراف بدن اتفاق میافتد، مطلع شود.
- سیستم لیمبیک یا دستگاه کنارهای: سیستم لیمبیک مجموعهای از ساختارهای مغز را به هم متصل میکند که واکنشهای احساسی، مانند احساس لذت در زمان خوردن شکلات، را کنترل میکند. این احساس لذتبخش ما را ترغیب میکند که این رفتار را باز هم تکرار کنیم، که در این مورد مفید است، چون خوردن برای ادامه حیات لازم است.
- قشر مخ: قشر مخ به بخش بیرونی قارچی شکل مغز، ماده خاکستری مغز گفته میشود. قشر مخ مغز انسان آنقدر بزرگ است که حدود سه چهارم کل مغز را تشکیل میدهد. قشر مخ به چهار ناحیه، به نام لب مغز تقسیم میشود، لبهای مغز عملکردهای خاصی را کنترل میکنند. بعضی ناحیهها اطلاعات به دست آمده از حواس را پردازش میکنند تا بتوانیم ببینیم، حس کنیم، بشنویم و بچشیم. بخش پیشین قشر مخ، به نام کورتکس قدامی، مرکز تفکر است که توانایی فکر کردن، برنامهریزی، حل مسئله و تصمیمگیری را به ما عطا میکند.
شیوه ارتباط برقرار کردن مغز
مغز شبکه ارتباطی پیچیدهای متشکل از میلیاردها نورون یا سلول عصبی است. شبکه نورونها پیامها را هزاران بار در دقیقه در مغز، نخاع و عصب جابجا میکند. این شبکههای عصبی هر آنچه را که حس میکنیم، فکر میکنیم و انجام میدهیم، کنترل میکنند. شناخت این شبکهها کمک میکند تا بهتر تاثیر مواد مخدر بر دستگاه عصبی را درک کنیم. در ادامه اجزاء تشکیل دهنده این شبکهها را بررسی میکنیم.
مغز از حدود یک میلیارد نورون، یعنی سلولهایی عصبی تشکیل میشود که بیوقفه پیامها را دریافت و ارسال میکنند. پیامها در قالب تکانههای الکتریکی در داخل نورون از جسم یاخته رو به پایین به سمت آکسون و پایانه آکسون حرکت میکنند. پیام پس از رسیدن به پایانه آکسون توسط انتقال دهندههای عصبی به نورونهای دیگر فرستاده میشود.
برای این که پیامها از یک نورون به نورون دیگر منتقل شود، نورون پیامبرهایی شیمیایی، به نام انتقال دهنده عصبی را تولید میکند. پایانه آکسون انتقال دهندههای عصبی آزاد میکند که در فضایی به نام سیناپس حرکت میکند و به نورونهای مجاور میرسد. سپس انتقال دهنده عصبی به گیرندههای نورون مجاور متصل میشود.
سلول عصبی برای ارسال پیام، مادهای شیمیایی (انتقال دهنده عصبی) را در فضایی به نام سیناپس آزاد میکند که دو سلول عصبی را از هم جدا میکند. انتقال دهنده عصبی از سیناپس عبور میکند و به پروتئینهای (گیرندههای) روی سلول عصبی دریافت کننده متصل میشود. به این ترتیب سلول عصبی دریافت کننده تغییر میکند و پیام دریافت میشود. زمانی که انتقال دهنده عصبی به نورون مجاور نزدیک میشود، به محل خاصی روی آن نورون، به نام گیرنده میچسبد. انتقال دهنده عصبی و گیرنده آن مانند کلید و قفل عمل میکنند، یعنی این که سازو کار کاملاً مشخصی عمل میکند تا اطمینان حاصل شود که هر گیرنده پیام صحیح را، فقط پس از برهمکنش با گونه صحیحی از انتقال دهنده عصبی ارسال خواهد کرد.
پس از آن که انتقال دهندههای عصبی کارشان را انجام دادند، توسط منتقل کننده به نورون اصلی خود برگشت داده میشوند. این فرایند بازگشت، سیگنال بین نورونها را قطع میکند.
اعتیاد به مواد مخدر چیست؟
اعتیاد نوعی بیماری مغزی مزمن است که معتاد را وادار میکند تا علیرغم آگاهی از مضر بودن مواد، آن را مصرف کند. نخستین باری که فردی مواد مخدر مصرف میکند، احتمالاً این کار را به اراده خود انجام میدهد. اما تکرار مصرف مواد تغییراتی را در مغز ایجاد میکند که فرد را بارها و بارها مجبور میکند تا به هر قیمتی مواد را پیدا کند و مصرف کند، معتاد تمام عوارض اجتماعی اعتیاد، مانند دزدی، از دست دادن دوستان، مشکلات خانوادگی یا ناراحتیهای جسمی و روحی را به جان میخرد تا بتواند دوباره این ماده مخرب را مصرف کند. این مصرف اجباری همان اعتیاد است.
تاثیر مواد مخدر بر مغز
مخدرها موادی شیمیایی هستند که پس از ورود به بدن، از طریق کشیدن، تزریق، استنشاق یا خوردن، به سیستم ارتباطی مغز آسیب میزنند و شیوه ارسال، دریافت و پردازش اطلاعات توسط سلولهای عصبی را تغییر میدهند. تاثیر مواد مخدر مختلف، به دلیل ساختارهای شیمیایی متفاوت با هم فرق دارد. مواد مخدر حداقل به دو روش بر مغز اثر میگذارند:
- تقلید پیامبرهای شیمیایی طبیعی مغز
- تحریک بیش از حد مدار پاداش در مغز
ساختار شیمیایی بعضی مواد مخدر، مانند ماری جوانا و هروئین، شبیه به انتقال دهندههای عصبی است که به طور طبیعی در بدن وجود دارد. در واقع این مواد مخدر گیرندههای مغز را گول میزنند، به آنها متصل میشوند و سلولهای عصبی را فعال میکنند. بااین حال مواد مخدر به همان روش انتقال دهندههای عصبی طبیعی عمل نمیکنند، در نتیجه نورونها پیامهایی غیرعادی را در مغز جابجا میکنند که مشکلاتی را برای مغز و بدن به وجود میآورد. مخدرهای دیگری، مانند کوکائین و مت آمفتامین باعث میشود که سلولهای عصبی مقدار زیادی دوپامین، انتقال دهندهی طبیعی، تولید کند یا این که از بازچرخ معمول دوپامین جلوگیری میکند. در نتیجه پیامهایی مبالغهآمیز در مغز جابجا میشود و مشکلاتی در کانالهای ارتباطی به وجود میآید. تفاوت بین این دو مانند تفاوت بین زمزمه کردن در گوش یا فریاد زدن پشت بلندگو است.
اکثر مواد مخدر، مانند نیکوتین، کوکائین، ماری جوانا و مواد دیگر، بر مدار پاداش مغز اثر میگذارد که بخشی از دستگاه کنارهای است. مدار پاداش در حالت عادی با آزاد کردن انتقال دهنده عصبی دوپامین به احساس لذت واکنش نشان میدهد. مخدرها کنترل این سیستم را به دست میگیرند و باعث تولید مقدار زیادی دوپامین در دستگاه عصبی میشوند. حجم بالای دوپامین به احساس نشئگی یا شادی و هیجان شدید، یا همان احساس سرخوشی، دامن میزند.
مغز به گونهای خلق شده است که با ایجاد احساس لذت، ما را به انجام فعالیتهای سالمی، مانند خوردن، ترغیب کند. هر زمان که این مدار پاداش شروع به کار کند، مغز متوجه میشود که امر مهمی در حال وقوع است که باید آن را به خاطر بسپارد، در این شرایط مغز به ما یاد میدهد که این کار را بارها و بدون فکر کردن به آن تکرار کنیم. چون مواد مخدر بر همین مدار پاداش اثر میگذارد، مصرف کننده پس از مدتی به دام میافتد و به همین ترتیب برای تجربه کردن این حس لذت، مواد را بدون اراده مصرف میکند. پس از تکرار مصرف ماده مخدر، مغز خود را با افزایش دوپامین تطبیق میدهد. نورونها تعداد گیرندههای دوپامین را کاهش میدهند یا صرفاً دوپامین کمتری تولید میکنند. در نتیجه دوپامین کمتری در مغز عمل میکند، این فرایند مانند کم کردن صدای سیگنال، یا در واقع سیگنال دوپامین است. چون بعضی مواد مخدر سمیاند، ممکن است تعدادی از نورونها از بین برود. در نتیجه توانایی مصرف کننده برای احساس لذت کاهش مییابد. معتاد احساس افسردگی و کسالت میکند، زندگی را خسته کننده مییابد و نمیتواند از چیزهایی لذت ببرد که زمانی برایش لذتبخش بودند. در این شرایط فرد معتاد برای بالا بردن سطح دوپامین، نیاز به مواد دارد و باید مواد بیشتری مصرف کند تا میزان دوپامین افزایش یابد و احساس نشئگی را تجربه کند. افزایش دوز مصرف برای تجربه همان حسهای قبلی به مقاومت یا تحمل موسوم است.
سوءمصرف مواد مخدر در نهایت تغییراتی را در نورونها و مدارهای مغز ایجاد میکند. این تغییرات حتی پس از قطع مصرف مواد، از بین نمیرود. هرچه مواد مخدر مدت بیشتری مصرف شود، احتمال ایجاد این تغییرات مخرب نیز بالاتر میرود.
مواد مخدر چه اثری بر مغز میگذارد که باعث احساس لذت میشود؟
اکثر مواد مخدر با افزایش تولید دوپامین، به طور مستقیم یا غیرمستقیم بر سیستم پاداش مغز اثر میگذارند. دوپامین انتقال دهندهای عصبی است که در ناحیههای از مغز وجود دارد که حرکت، عواطف، انگیزه و احساس لذت را تنظیم میکند. چنانچه دوپامین در سطح معمول فعال شود، دستگاه عصبی به رفتارهای طبیعی پاداش میدهد. اما زمانی که مواد مخدر دستگاه عصبی را بیش از حد تحریک کند، احساس سرخوشی و نشئگی به مصرف کننده دست میدهد که رفتار مربوط به سوءمصرف مواد را تقویت میکند و به مصرف کننده یاد میدهد که دوباره این کار را تکرار کند.
درمانهای موثر ترک اعتیاد
روشهای مختلفی برای ترک اعتیاد وجود دارد، اما تاکنون درمان قطعی برای اعتیاد پیدا نشده است. اعتیاد غالباً نوعی بیماری مزمن است. معتادان نیز همچون افراد مبتلا به بیماریهای مزمن دیگری، مانند دیابت یا ناراحتی قلبی، به مرور روش مدیریت عارضه خود را یاد میگیرند. پژوهشهای علمی نشان داده است که هر درمان ترک اعتیاد موثر بر سیزده اصل اساسی استوار است.
انواع درمان
درمان مناسب با توجه به نوع ماده مخدر و شرایط خاص هر بیمار انتخاب میشود. درمان ترک اعتیاد در کل دارای دو نوع اصلی است:
- تغییر رفتار: بیمار شیوه تغییر دادن رفتار خود را یاد میگیرد.
- درمان دارویی: دارو برای ترک اعتیاد به موادی مانند توتون، الکل، هروئین یا مخدرهای دیگر تجویز میشود.
طول درمان
اعتیاد به مواد مخدر نیز مانند دیابت و حتی آسم یک اختلال مزمن است. اکثر بیمارانی که به مواد مخدر معتاد شدهاند، به درمان درازمدت نیاز دارند و باید بارها تحت درمان قرار بگیرند، تقریباً مانند بیمار مبتلا به آسم که طرح درمان دارویی و ورزش درمانی وی باید دائماً تحت نظر باشد. نکته مهم این است که بیمار حتی پس از برگشت به اعتیاد و شروع دوباره مصرف مواد مخدر ناامید نشود و درمان را از نو شروع کند یا طرح درمان فعلی خود را تغییر دهد. در واقع احتمال عقبنشینی وجود دارد. حتی بیماران مبتلا به دیابت گاهی از رژیم غذایی خود تخطی میکنند یا تزریق انسولین را فراموش میکنند و علائمشان عود میکند. چنین وضعیتی علامت این است که باید دوباره به مسیر صحیح برگشت، نه این که درمان را کاملاً کنار گذاشت.
انگیزه برای انجام درمان
اکثر معتادان درمان را به دلیل حکم دادگاه یا به خاطر اصرار عزیزانشان شروع میکنند. خوشبختانه پژوهشهای علمی نشان میدهد که درمان، حتی اگر انتخاب قلبی خود بیمار نباشد، میتواند به پاک شدن وی کمک کند.